پایبندی به اخلاق با تاکید بر اخلاقِ عمومی[1]سرلوحهی زندگیِ کاری من است. لازم به تاکید و تذکر است که ارزشها و فضیلتهای اخلاقی در حوزهی عمومی متفاوت از ارزشهای اخلاقی در حوزهی خصوصی است. به عنوانِ مثال، در حوزهی عمومی، به گفتهی امام علی (ع) جود امور را از مجرای خود خارج میسازد، حال آنکه عدل هر چیزی را در جای خود قرار میدهد. این در حالی است که در حوزهی اخلاقِ خصوصی جود و گذشت فضیلت و مورد تاکیدند. ارزشهای بنیادینیِ که بدانها پایبندم از یکسوی، همانهایی هستند که در چارچوبِ حکمتِ ایرانی پس از ورود اسلام توسطِ فیلسوفان و حکیمانِ ایرانی مورد بازخوانی قرار گرفتهاند. و از سویِ دیگر، آنهایی هستند که در تجربهی استقرار دولت-ملّتِ مدرن در حوزهی عمومی، سایرِ ملتها بدانها دستیافتهاند. آنها به شرح زیراند:
- توحید و ایمانِ به یزدانِ پاک و اینکه فطرت همان دینِ حنیف است[2].
- عدالت به مفهومِ قرارگیری هر چیز در جای خود و دادنِ حقِّ هر صاحبِ حقّی در جامعه به وی و یا به عبارت امکانِ دسترسی برابرِ تمام صاحبانِ حق و شهروندان به فرصتها برترین ارزشِ اخلاقی است که به آن باور دارم و در حد توانم به آن پایبندم. عدل مایهی استواری زمین و آسمان و نظمِ کیهانی منظور در گیهانشناختِ ایرانیان است. در نبودِ عدل، هیچ خیرِ جمعی امکانِ شکلگیری و بالندگی ندارد[3].
- انصاف به مفهوم آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگر مپسند، بنیانِ رفتارِ اخلاقیِ آدمیان را شکل میدهد.
- آزادی و برابری برترین حقهای انسانی و شهروندی در یک دولت-ملّت است. من بر این باورم که انسانها برابر آفریده میشوند و در زندگی حقِّ انتخاب آزادانه دارند. آزادی برترین گوهری است که انسان با آن تعریف میشود. تمام حقهای مدنی، سیاسی و اجتماعی شهروندی برخاسته از آزادی است. بدون آن شهروندی بیمعنی است. هر نظمِ اجتماعی که مبادلهی آزاد را محدود سازد، عینِ ظلم است. همچنانکه در اصل نهم قانونِ اساسی[4] آمده است: "هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميّت ارضي کشور آزاديهاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب کند".
- سازگاری با اقلیم و حفاظت از محیط زیست جزء ارزشهای بنیادین اندیشهی ایرانی در چارچوب پایبندی به فطرت و گیهانشناخت است. دنیای مدرن، با تکیه بر توانافزاییِ بیپایانِ فنآوری، ضرورتِ توجه به ظرفیتهای محدود اقلیمی و حفاظت از محیط زیست را در توسعهی سکونتگاهها و همچنین توسعههای صنعتی و خدماتی را از یاد انسانها بردهاست. در برابر، گرمشدنِ زمین، و افزایش تعداد وقوعِ رخدادهای پسانرمال قابلیتِ زندگی و امکانِ حرکت را در کشور و منطقه با تهدیدهای جدی مواجه ساختهاست.
- پرهیز از دروغ اصلی است که تلاش کردهام تا کنون در هر شرایطی بدان پایبند باشم و پایبند خواهم بود. دروغ پستترین رذیلتی است که ریشهی سایرِ تمام رذیلتهاست. سرمایهی اجتماعی را نابود و امکان بالندگی و تشکیل ثروت مادی و معنوی را از بین میبرد. البته مفهومِ دروغ فراتر از گفتهی خلافِ واقع است و شامل هر اقدامِ خلافِ حقیقت، عدالت و نظمِ طبیعی است.
- پایبندی به قرارداد اصلِ دیگری است که به آن متعهدم. اجرای کمهزینهی قرارداد؛ اعم از قرارداد اجتماعی و یا فردی ارزشی است که در پیِ آن امکان شکلگیری سرمایهی اجتماعی، کاهشِ هزینهی مبادله، افزایشِ کاراییِ سیاستگذاری ملِّی و ارتقای میزانِ بهرهوری کلِّ عواملِ تولید فراهم خواهد شد.
- پایبندی به اجتناب از تکفل همزمانِ مسؤولیتهایی که زمینه و موجباتِ نمایندگی و یا قبولِ منافعِ متعارض را فراهمآورد.
- پایبندی به حاکمیّت قانون و حقوق اساسیِ شهروندان مظهرِ دنیای مدرن است. امکانِ اجرای عدالت، برقراری وضعیتِ صلح و امیدِ اجتماعی، تشکیل سرمایهی مالی، اقتصادی و فرهنگی، پیایبندی به قراردادها و تعهدها و در نهایت دستیابی به توسعه در غیابِ حاکمیتِ قانون وجود ندارد.
- احترام به هویّتهای مختلفِ شهروندان و کثرتگرایی لازمهی تحقق حقِّ انتخابِ آزادانه آحاد ملت است. به گمانِ من، هویّت لایه لایه است و شامل هویّت فردی، خانوادگی، حرفهای و صنفی و یا قومی میشود. جنبهی دیگر هویّت، حس وابستگی به جمعهای محلی، ملی و تمدّنی است. از این منظر، به هر سه لایهی هویّت فضایی که در بسیاری از موردها با هویّت قومی همپوشانی دارد، احترام میگذارم. فراتر آنکه بر این باورم که پذیرشِ رسمی این سه لایهی هویّتی و تاکید مکرر بر آنها میتواند ضامن صلح و امید اجتماعی در حوزهی تمدّنی ایرانشهری باشد.
حفظ استقلالِ فردی در عین همکاری با کلیه نهادهای دولتی و مدنی، شخصیت، هویّت و ماهیت مرا شکل میدهد. در این ارتباط، تلاش میکنم تا ضمن حفظِ استقلال خود به عنوان ارزشی بنیادین، یافتهها و توصیههای خود را بر اساس جستارهای پژوهشی، علمی و تجربیِ
[2] این باور بر گرفته از آیه شریفهی "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (الروم: 30) است.
[3] این باور بر گرفته از آیهی شریفهی إنّ الله یامرکم بالعدلِ و الاحسان...(النحل، 90) است که در آن عدل بر احسان تقدم وجودی و وجوبی دارد.
[4] اصل نهم: در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت و تماميّت اراضي کشور از يکديگر تفکيک ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملّت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي، به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و تماميّت ارضي ايران کمترين خدشهاي وارد کند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي کشور آزاديهاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب کند.